از تهران با عشق
از تهران با عشق
سینما و تلویزیون > سینمای ایران – چنگیز جلیلوند:
به یاد میآورم تهران را با خیابانهای خلوت و خانههای بزرگ حیاطدارش؛ تهرانی که مثل امروز شهر خاکستری نبود. نه از جمعیت فعلی خـبـری بود و نه اینهمه خودرو در خیابانهایش به چشم میخورد؛ تهرانی که خیلی بزرگراه نداشت و هنوز خیابانهای قدیمی جوابگوی رفت و آمد شهروندانش بود.
روزگاری که محلههای قدیمی شناسنامه و هویت داشتند و بچهمحلبودن مفهومی انتزاعی نبود. بچهمحل؛ رفیق و برادر بود و از فامیل نزدیکتر. ارج به بزرگتر ارزشی خدشهناپذیر بود. دوران حضور پررنگ سنت در زندگی ایرانیها. سنتهای اصیل و برخاسته از فرهنگ و پیشینه ما که نقششان در ترمیم روابط انسانی بسیار مهم بود. حالا ما آدمهایی بهجا مانده از روزگاری سپری شده در دورانی تازه هستیم.
حالا ما در تهران روزگار نو بهسر میبریم؛ شهری بسیار بزرگ و شلوغ با شهروندانی که انگار همهشان قرار مهمی دارند که باید زودتر به آن برسند، ولی ترافیک این اجازه را بهشان نمیدهد. شتاب یکی از ویژگیهای دوران امروز است. در گذشته ما بیشتر از شتاب، آرامش داشتیم. این آرامش در این شهر شلوغ و پرترافیک به هم خورده است. بسیاری از مناسبات رفتاری شهروندان هم تغییر کرده است. نمیشود بافت یک شهر دچار تحولات و تغییرات گسترده شود و رفتار شهروندانش دچار تغییر نشود.
وقتی آن خانههای حیاطدار و باصفا جای خودشان را به آپارتمانهای امروز دادند، بچهمحل هم شد یک مفهوم انتزاعی. آن موقع همه اهل محل نهتنها یکدیگر را میشناختند که از درد و آلام یکدیگر هم مطلع بودند. الان ساختار برخی آپارتمانها طوری است که خیلی از همسایهها حتی اگر هم بخواهند نمیتوانند یکدیگر را بشناسند. شاید به همین دلیل است که همسایهها دیگر همسایه یکدیگر نیستند و رعایت حال هم را نمیکنند.
با اینهمه همین شهر شلوغ و پرهیاهو برای یک تهرونی قدیمی هنوز هم خاطرهها به همراه دارد. شهری که یک بچه تهرون نمیتواند بهسادگی به آن پشت کند، حتی اگر از برخی مناسباتش دلگیر باشد. شهری که حوادث و اتفاقهای بسیار به خود دیده است و اگر بتوانیم به برخی سنتهای دلپذیرش بازگردیم همچنان میتواند همان تهرانی باشد که عاشقانه دوستش داشتیم.
- بازیگر، دوبلور و مدیر دوبلاژ