گزارشی از فیلم سینمای نقاب
در کشور امارات، کامران امیرزاده که یک رستوراندار و تاجر خردهپای میدانی است، با دختری ایرانی به نام نگار آشنا میشود. البته این آشنایی به این صورت است که ابتدا اتومبیل او تصادف میکند و این تصادف سرآغاز آشنایی و ازدواج آن دو میشود. نگار دختر یک تاجر ثروتمند ایرانی است که با پدرش آقای جهاندار، برای تاسیس یک شرکت ایرانی به دبی آمدهاند. در روز ازدواج، جهاندار به عنوان پیشپرداخت کادوی عروسی، آنها را برای ماهعسل به یک سفر خارجی
![]() |
نقاب، دراوایل سال ۱۳۸۳ در دبی ساخته شد و تهیهکننده آن «علی آشتیانیپور» امید داشت که این فیلم در گیشه به فروش خوبی برسد، اما گویا این اتفاق نیفتاد و این فیلم اجازه اکران نگرفت… همین امر باعث شد تا سرمایه آشتیانیپور، بلاتکلیف بماند. پس از گذشت، چهار سال سرانجام با حذف قسمتهایی از این فیلم، نقاب اجازه اکران گرفت.
در این فیلم زیبا که کارگردانش «کاظم راستگفتار» است، پارسا پیروزفر در نقش نیما، امین حیایی در نقش کامران، سارا خوئینیها در نقش نگار و محمدرضا شریفینیا در نقش جهاندار بازی میکنند، ضمن اینکه گوهر خیراندیش و ماهچهره خلیلی هم در این فیلم ایفای نقش میکنند.
آشتیانیپور در مورد اکران نشدن فیلمش طی این مدت میگوید: «بارها قرار شد این فیلم پخش شود، اما هر بار بنا به دلایلی ارشاد اجازه اکران آن را به ما نداد و طی این سالها، نشریات بارها از اکران نشدن آن مطالبی نوشتند، تا جایی که احساس ما این بود پس از اینکه فیلم اکران شود، بیننده سینما که تشنه این فیلم است برای دیدن آن به سینما بیاید. وی میگوید: البته این را بگویم که ارشاد هیچگاه از واژه توقیف برای فیلم ما استفاده نکرد، اما هرگاه به آن جا مراجعه میکردیم، میگفتند که پروانه نمایش را به آن میدهیم، یکبار هم که پروانه را دادند، اما پس از مدتی دوباره پس گرفتند.»
شاید برایتان جالب باشد، بدانید که «نقاب» توسط «پیمان قاسمخانی» نویسنده کاربلد سریالهای طنز که معمولا کارهای او را با مهران مدیری دیدهایم به نگارش درآمده است.
راستگفتار میگوید: نقاب ویژگی فیلمهای پرفروش را دارد و مخاطب با اشتیاق تمام از ابتدا تا انتهای آن را بدون ناراحتی تماشا میکند، این فیلم توانست نظر مردم را به خود جلب کند. به نظر من نقاب اثری متعلق به سینمای معناگر است. در این فیلم میبینیم که به ظریفترین، پلیدترین و شنیعترین خصوصیات انسانها پرداخته شده و آدمهایی را نشان میدهد که سیاه و سفید نیستند و در حالی که منفورترین کار را انجام میدهند، اما برای مخاطب جذاب هستند. راستگفتار که پیش از نقاب، «عروس خوشقدم» را با حضور ماهایا پطروسیان، پارسا پیروزفر و محمدرضا شریفینیا ساخته بود، بر این عقیده است که «نقاب» معنا را در فطرت انسان به چالش میکشد، کاری که فیلمهایی با مخاطب خاص انجام میدهند، این فیلم هشداری بود البته به زبان سینمایی که جلوی چنین وقایعی را در جامعه بگیریم.
از طرفی آشتیانیپور میگوید: در ساخت یک فیلم آنچه بسیار تاثیرگذار میباشد، تهیهکننده است، هر چند اهمیت فیلمنامه در سینما بسیار بالاست، اما در سایه آن ارزشهای دیگری در حاشیه محو میشدند. داستان نقاب، واقعیتی است که میتواند در هر گوشه جامعه اتفاق بیفتد. محمدرضا شریفینیا بازیگر این فیلم که کار انتخاب بازیگران هم برعهده او بود، در مورد مضمون فیلم میگوید: این فیلم هشداری برای جامعه و خانوادههاست.
آشتیانیپور هم میگوید: برای هر خانوادهای ممکن است چنین اتفاقهایی بیفتد، از این رو باید خانوادهها با مطالعه و دیدی بازتر به اطرافیان خود نگاه و در برخورد اول و ظواهر اشخاص به آنان اعتماد نکنند.در همین باره شریفینیا میگوید: نقاب براساس توجه به آسیبهای اجتماعی در ارتباط با دختران جامعه ما شکل گرفته است. بیکاری، بیپولی و دیگر مشکلات جوانان هم در فیلم مورد توجه واقع شده است. همچنین حذف شدن تحقیق و پژوهش نسبت به خواستگار دختر که از مشکلات جامعه کنونی است در این فیلم دیده میشود.
شاید خیلیها با دیدن این فیلم این عقیده را داشته باشند که نقاب یک فیلم ضد زن یا ضد مرد است، اما راستگفتار چنین عقیدهای ندارد. نقاب نه ضد زن است و نه ضد مرد… بلکه ماهیت آن یک اثر هنری است که هر کس با نظر خود در مورد آن قضاوت میکند و احساس همزادپنداری دارد.
دو سال پیش که به منزل امین حیایی رفته و با او گفتگویی انجام دادیم، حیایی میگفت: فیلمی بازی کردهام به نام «نقاب» که مجوز اکران نگرفته است، اما باید بگویم بهترین فیلم من است. حیایی در مورد نقش خود میگوید: «کامران»، یک نقش کاملا منفی به حساب نمیآمد. یکی از ایراداتی که به این فیلم گرفته میشد، این بود که نقش سارا خوئینیها را باید بازیگر دیگری ایفا میکرد، گرچه زمانی که فیلم را ببینید، متوجه خواهید شد، خوئینیها به خوبی توانست این نقش را ایفا کند و به بازی در آن بپردازد. شریفینیا میگوید: من در مورد انتخاب عوامل بسیار سختگیر هستم و اجازه نمیدهم که کسی اعمال سلیقه کند، میدانید چرا؟ به این خاطر که اگر اشتباهی رخ دهد، به عهده من است. در این فیلم، من بازیگران را با سختگیریهای زیادی انتخاب کردم، برای مثال برای انتخاب نقش زن فیلم، من تستهای زیادی گرفتم، حتی از چند بازیگر عرب هم تست گرفتم، اما در نهایت سارا خوئینیها به لحاظ داشتن چهرهای جدید، فیزیک مناسب و شرقی بودنش و همچنین داشتن نگاههای معصوم انتخاب نهایی من شد.
![]() |
آشتیانیپور تهیهکننده فیلم میگوید: «همین بازیگری که به نداشتن اقتدار در این فیلم محکوم شده، در مجموعه تلویزیونی «معصومیت از دست رفته» با اقتدار بازی خوبی ارائه داد، در نتیجه این بازیگر تواناییهای لازم را برای ایفای نقش در نقاب داشت، چون بازیاش براساس کاراکتر تعریف شده شکل گرفته است.»
شریفینیا میگوید: ما دلمان میخواست بازیگری در نقش نگار بازی کند که تقریبا از چهرههای جدید سینما باشد. در نگاه خوئینیها، معصومیتی دیده میشد که ما برای این نقش به او نیاز داشتیم. ضمن اینکه ماهچهره خلیلی و گوهر خیراندیش در همان چند سکانس کوتاه، نگاهها را به خود جلب کردند. به نظر من بازی خیراندیش در همان دو سکانس، لیاقت گرفتن جایزه اسکار را هم داشت.
اما کامران و نیما، یعنی امین حیایی و پارسا پیروزفر… شریفینیا میگوید: در انتخاب این دو شخصیت ما سعی داشتیم از بازیگرانی استفاده کنیم که برای مخاطب چهرهای مثبت و دوستداشتنی داشته باشند، به گونهای که اگر در بخشی از فیلم شما به منفی بودن آنها پی میبرید، به راحتی بتوانید با آنها ارتباط لازم را برقرار کنید. من میتوانستم به جای این دو، از حسام نوابصفوی و شهرام حقیقتدوست استفاده کنم، اما وجود این دو بازیگر باعث میشد که تماشاچی از همان ابتدا به موضوع اصلی پی ببرد.
شریفینیا همچنین به هماهنگی بازی امین حیایی و پارسا پیروزفر در فیلم اشاره میکند و میگوید: «این دو زوج خوبی برای بازی روبهروی هم بودند و به نوعی مکمل همدیگر به حساب میآمدند، به نظر من امین و پارسا یکی از بهترین بازیهای خود را در این فیلم ارائه کردند.»
راستگفتار میگوید: خیلیها از من میپرسند که چرا به جای سارا خوئینیها، از ماهایا پطروسیان، هدیه تهرانی و حتی نیکی کریمی استفاده نکردم، اما پاسخ من قانعکننده است. من باید به تماشاچی میقبولاندم، اتفاقی که از دقیقه اول تا ۵۴ فیلم میافتد، واقعی است. من به دنبال بازیگری بودم که هم چهره خوب و هم توانایی بدنی مردانهای هم در کنار آن داشته باشد. فرض این که من هدیه تهرانی را انتخاب میکردم، نقش زنی که میخواهم تا پایان فیلم به بیننده بقبولانم که مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، بیننده حرفهای با مجموعه نقشهای تهرانی آشناست، شک میکند که چهطور چنین اتفاقی میافتد و همین امر باعث میشد که قصه فیلم لو برود. بیننده نمیتوانست باور کند که بر سر هدیه تهرانی بزنند و او چیزی نمیگوید، پس احتمال داشت حدس بزند که کاسهای زیر نیمکاسه است.
حالا این فیلم هم لو رفت
![]() |
آشتیانیپور پس از چهار سال امید داشت که حالا فیلمش اجازه اکران گرفته و تجربه در سینمای ایران نشان میدهد فیلمی که پس از سالها مجوز اکران میگیرد، به فروش خوبی میرسد و سرمایه او برمیگردد، اما زهی خیال باطل.
هنوز دو هفته از اکران این فیلم نمیگذرد، که سیدیهای کپی شده آن در سراسر کشور توزیع میشود. اخراجیها هم لو رفت، اما در اواخر اکران… یا فیلمهای دیگری که چند روز مانده به اتمام اکران لو میرفت، اما اینکه دو هفته به پایان نرسیده باشد، فیلم لو برود، باید دستهای دیگری پشت پرده باشند. این اتفاق آنقدر برای تهیهکننده سخت بود که در یک حرکت نمادین مجلس ترحیم برای فیلمش گرفت. متن دعوت به مجلس ترحیم نقاب به قلم تهیهکننده این بود.
انالله و اناالیه راجعون
سی دی غیرقانونی فیلم سینمایی «نقاب» هم به بازار آمد، کمتر از دو هفته از اکران این فیلم بر پرده سینماها نمیگذرد که «نقاب» هم به سرنوشت اخراجیها، مهمان، سنگ، کاغذ، قیچی و… دچار شد.
اکنون که با تهیه، تکثیر و توزیع غیرمجاز سیدی «نقاب»، دیگر بار نقاب از مناسبات سیاه مافیای قاچاق و دلالی در آثار سینمای ایران برداشته شده و دستهای پنهان تخریب و تهدید، کیان سینما و بضاعتهای مالی تهیهکنندگان فعال این عرصه را بیرحمانه و قانونشکنانه نشانه رفتهاند، برآنیم تا با حضور در همایشی هماهنگ، اعتراض عمیق و جدی خود را به تیشههای فاجعهبار این روند غیرقانونی کپی کردن فیلمهای سینمایی، که پی در پی بر پیکر نحیف اقتصاد سینمای این مرز و بوم وارد میشود، دیگر بار به گوش مسئولان ذیربط و صاحبان اراده و م?ئولیت در این زمینه برسانیم. بر آن شدیم به منظور اعتراض به آسیب فرهنگی، ساعت ۰۳/۱۸ روز سهشنبه ۸ خرداد در مجتمع فرهنگی هنری اریکه ایرانیان، مجلس ترحیمی برای این فیلم بگیریم، باشد که همراهی شما، ضمن تسلی خاطر غارتشدگان فرهنگی، مرهمی شود بر زخم عمیق دل دردمند سینمای کشور.از طرف بازماندگان داغدیده: تهیهکنندگان، سینماداران، فیلمسازان، سرمایهگذاران، پخشکنندگان، عوامل تولید، بازیگران، هنردوستان و سایر خانوادههای وابسته که فیلم و سینما را دوست دارند. آنچه خواندید دست نوشته یک دل دردمند سینمای ایران است…
در جریان مراسم آشتیانیپور گفت: مجلس ختم نمادین، آغاز مبارزه اهالی سینما با قاچاق فیلم است، او گفت: بیتردید تلاش وزیر ارشاد در معاونت سینمایی به تنهایی کافی نخواهد بود، بلکه لازم است، مسئولان قوه قضاییه، مجلس شورای اسلامی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور نیز این خطر را باور کرده و به منظور پیشگیری از خسارتهای جبرانناپذیر بیشتر به فرهنگ و سینمای کشور اقدامات لازم و کافی را اعمال کنند.
تهیهکننده نقاب گفت: قبل از اینکه شاهد نابودی کامل سینمای کشورمان باشیم، به خودمان بیاییم و کاری کنیم.
وی که بسیار ناراحت است میگوید: در اوضاعی که فیلمهای روی پرده سینما غارت میشوند، دیگر فیلمی تولید نمیکنم.
وی میگوید: چند متهم دستگیر شدهاند، اما آنها خردهپا هستند. جریان قاچاق فیلم بسیار پیچیده و از بضاعت تهیهکنندهها خارج است که به منشا اصلی آن دست پیدا کنند. اگر وزارت ارشاد نخواهد این موضوع را به صورت جدی پیگیری و عواملی که دست به چنین غارتی زدهاند را شناسایی کند، هیچ نتیجهای نخواهیم گرفت.
قاچاق فیلم یک برنامه گسترده، منسجم و پیچیده است که بسیار حساب شده عمل میکند. این شبکه فیلمهایی را که به خوبی عرضه میشوند و از چالشهای ابتدایی اکران گذشتهاند را انتخاب و قاچاق آن را آغاز میکند. به عبارتی بهتر این جریان، فیلمهای پرمخاطب را هدف تیررس خود قرار میدهد.آشتیانیپور میگوید: وزارت ارشاد باید این مسئله را جدی پیگیری کند و هزینه و خسارت فیلمها را بپردازد. چرا که تنها مرجعی که فیلمها در اختیارش قرار میگیرد و جای هیچگونه ایمنسازی، کنترل و بررسی برای صاحبان اثر وجود ندارد، آنجاست!
من در چنین وضعیتی، فیلم ساختن و تولید آن، را عقلانی نمیدانم، به همین دلیل شخصا تولیدات آینده دفتر تولیدم را (باران) متوقف کردهام!
آشتیانیپور میگوید: افرادی که در این رابطه دستگیر شدهاند، پخشکنندههای جز هستند که تنها عرضهکنندهاند و قصه پیچیدهتر از این حرفهاست که اگر کاری نکنیم، سینما با رکود و فاجعه مواجه خواهد شد.
![]() |
وی طرح مبارزه با قاچاق را طرحی ناقص و ناکارآمد دانست و میگوید: این طرح بضاعت بسیار اندکی دارد و حتی قادر به پرداخت هزینههای اندک پیگیری نیست و تهیهکنندگان، این هزینهها را متقبل میشوند.
شریفینیا میگوید: با توجه به تکنولوژی همهگیر و در دسترس بودن آن، شرایط تکثیر فیلم آسانتر است، در حالی که پیشترها به جهت ۳۵ میلیمتری بودن نسخه فیلم، امکان این کپی وجود نداشت. به میزان افزایش تکنولوژی صاحبان فیلم باید دقتشان را در نگهداری از اموالشان بیشتر کنند، از طرفی نیز نگاه جامعه را نسبت به مسئله سیدی و کپیهای غیرمجاز تغییر دهیم، چون این عملها همانند دزدی از دیگران است.
آشتیانیپور میگوید: این فیلم را ما نزدیک به چهار سال قبل تولید کردیم و از همان زمان هم تدوینش آغاز شد، نسخهاش هم در دست ما و هم در دست تدوینگر بود و هم دست کسی که در لابراتوار با نظارت خودمان کار میکرد. اکران فیلم هم که معلوم نبود، یعنی ناامید از اکران آن بودیم، پس چرا طی این مدت نسخهای از این فیلم لو نرفت… و حالا که فیلم اکران شد، از نقاب کپیهای زیادی شده است. کسی که میخواست این فیلم را به صورت غیرمجاز به بازار بفرستد، منتظر ماند تا من به اندازه برای فیلم تبلیغ کنم، آنگاه این کار زشت و پلید و ناجوانمردانه را انجام داد. از مسئولان قوه قضاییه و نیروی انتظامی این پرسش را دارم که در طول یک شب چگونه بالای چهار میلیون نسخه غیرمجاز از فیلم کپی و پخش میشود.
برخورد با عرضهکنندگان قاچاق فیلم
معاون عملیات نیروی انتظامی گفت: حدود پنج میلیون فقره تماس تنها طی دو ماه با مرکز فوریتهای پلیسی (۰۱۱) برقرار شد که نسبت به مدت مشابه سال قبل، رشد پنج درصدی داشت.
سردار اسکندر مومنی در خصوص رشد پنج درصدی تماسها افزود: این میزان رشد در دو ماهه نخست سال جاری بیانگر حسن اعتماد مردم به پلیس و تعامل آنان با ناجا است.وی درادامه با تاکید بر این که ناجا با عرضهکنندگان محصولات فرهنگی غیرمجاز به شدت برخورد میکند، خاطرنشان کرد: این طرح تمام جرایم اعم از تولید و توزیعکنندگان سیدیها و فیلمهای مبتذل و مستهجن، انتشار دهندگان فیلمها و تصاویر خصوصی افراد و در واقع متعرضین به حریم خصوصی و جرایم اینترنتی را تحت پوشش قرار میدهد.
![]() |
سردار مومنی افزود: در مواقع بحرانی که جرایم در جامعه افزایش پیدا میکند، با استفاده از نظرسنجی و یا دادههای سیستم ۱۱۰، ناجا یک طرحی را در جامعه اجرا کرده و سپس زمانی که امنیت به حد نسبتا مطلوبی رسید، آن را به طور دائم استمرار میبخشد. وی گفت: در طرح برخورد با عرضهکنندگان محصولات غیرفرهنگی و ساماندهی این گونه مراکز نیز از این شیوه استفاده میشود.معاون عملیات ناجا خاطرنشان ساخت: در این طرح، نیروی انتظامی با قاچاق محصولات فرهنگی به خصوص فیلمهای سینمایی که در حال اکران برروی پرده سینما هستند و سرقت آن موجب ورشکستگی صنعت سینمای کشور میشود به شدت برخورد میکند.
شجاعت سارا خوئینی ها
آشتیانیپور میگوید: در زمان انفجار خودرو که لوکیشن آن بین دو سفارت انگلیس و آمریکا بود، با اینکه پلیس موافقت خود را اعلام کرد اما با این حال استرسی بر آن منطقه حاکم بود، چرا که هر آن ممکن بود نیروهای سفارت خانه به آنجا بیایند و بهانهای داشته باشند برای اینکه از ادامه فیلمبرداری جلوگیری کنند، اما ما سعی کردیم، خیلی سریع این کار را انجام دهیم و اجازه ندهیم که فردی یا افرادی به دنبال بهانهجویی باشند، از اینرو پس از انفجار، آتش نشانی امارات هم که مجوز حضور آنها را داشتیم، آتش را سریعا خاموش کردند و قبل از اینکه آنان با صدای انفجار برسند، همهچیز تمام شده بود و ما هم دوربینها را جمع کرده بودیم. اما باورش مشکل است، زمانی که نگاتیوها را برای لابراتوار تلویزیون در خیابان سئول فرستادیم و زمانی که نگاتیوها احتیاج به آب برای به تصویر کشیده شدن داشت، آب آن منطقه قطع شد و تمامی نگاتیوهای آن لوکیشن خراب شد… حال باید آن صحنه را دوباره فیلمبرداری میکردیم، باید دوباره مجوز میگرفتیم. از پلیس و آتشنشانی… دوباره همهچیز را خیلی سریع انجام دادیم و پیش از اینکه نیروهایی بخواهند خود را دخالت دهند، دوباره صحنه را جمع و جور کردیم.
طی هماهنگیهایی که با پلیس امارات داشتیم، صحنههای مربوط به رانندگی امین حیایی که بالامبورگینی قرمز رنگ صورت میگرفت، در اتوبان شیخزائد بود و پلیس امارات هم، اتوبان را بست.
ما اولین گروه تصویربرداری فیلم سینمایی بودیم که به امارات رفتیم و جای بسی خوشحالی دارد که پلیس امارات با ما همهگونه همکاری داشت، حتی آنها در بعضی از مواقع تصویربرداری، خیابانهای امارات را برای ما میبستند که این کارشان و احترام فوقالعاده آنان، بارها باعث تعجب من شده بود.
کشتیهای تفریحی زیادی در سواحل دبی بود، که صاحبان شخصی داشت، صاحبانی که بسیار پولدار بودند، زمانی که میخواستیم کشتی را از آنان اجاره کنیم و با اینکه مبلغ زیادی پیشنهاد کرده بودیم، اما گویا برای آنان این مبلغ پول، بسیار کم شمرده میشد، نه به این خاطر که واقعا پیشنهاد ما کم بود، بلکه آنان بسیار پولدار بودند و این پولها از نظر آنان هیچ بود… با این حال یکی از مالکان این کشتیهای تفریحی، کشتی خود را برای ساعاتی به ما اجاره داد.
تصاویر گرفته شده نقاب بیشتر در مقابل برجالعرب و اتوبان شیخ زائد بود.
برای گرفتن مجوزهای تصویربرداری در خیابانهای دبی، به ویژه زمانی که اتوبان شیخزائد را برای ما بستند، هیچگونه هزینهای متقبل نشدیم.·رستوران مراکشیها را خودمان دکور زدیم، چرا که اصلا چنین رستورانی آنجا نبود.·رستورانی که در فیلم از آن امین حیایی است، متعلق به یک ایرانی بود.
زمانی که امین حیایی و پارسا پیروزفر به صورت ساختگی یکدیگر را میزدند، یکی از بازیگران عرب، که شاهد
آن صحنه بود، میگفت: آنان خیلی ساختگی و غیرطبیعی بازی میکنند، با اینکه به اوگفتیم این دعواها ساختگی است او باور نمیکرد و حرف خود را میزد و بارها به ما انتقاد کرد.
·سارا خوئینیها میگوید: زمانی که میخواستم از کشتی به داخل آب شیرجه بزنم، میترسیدم، چرا که ارتفاع ۲۵ متر بود و خود آب هم عمق داشت، از طرفی شب هم بود و زمانی باید من داخل آب میپریدم که هیچ نوری هم روشن نباشد، بار اول پریدم، همهچیز به خوبی پیش رفت، اما گروه فیلمبرداری گفتند باید یکبار دیگر بپرم، از این رو من در آن شب، دوباره در آب شیرجه زدم.
آشتیانیپور میگوید: سارا خوئینیها از خود شجاعت نشان داد که آن صحنه را بازی کرد.
خاطرات تصویر برداری
آشتیانی پور می گوید: در زمان انفجار خودرو که لوکیشن آن بین دو سفارت انگلیس و آمریکا بود با این که پلیس موافقت خود را اعلام کرد اما با این حال استرسی بر آن منطقه حاکم بود چرا که هر آن ممکن بود نیروهای سفارت خانه به آن جا بیایند و بهانه ای داشته باشند برای این که از ادامه فیلم برداری جلوگیری کنند اما ما سعی کردیم خیلی سریع این کار را انجام دهیم و اجازه ندهیم که فردی یا افرادی به دنبال بهانه جویی باشند از اینرو پس از انفجار آتش نشانی امارات هم که مجوز حضور آنها را داشتیم آتش را سریعا خاموش کردند و قبل از این که آنان با صدای انفجار برسند همه چیز تمام شده بود و ما هم دوربین ها را جمع کرده بودیم اما باورش مشکل است زمانی که نگاتیوها را برای لابراتوار تلویزیون در خیابان سئول فرستادیم و زمانی که نگاتیوها احتیاج به آب برای به تصویر کشیده شدن داشت آب آن منطقه قطع شده و تمامی نگاتیوها آن لوکیشن خراب شد…
حال باید آن صحنه را دوباره فیلم برداری می کردیم باید دوباره مجوز می گرفتیم از پلیس و آتش نشانی … دوباره همه چیز را خیلی سریع انجام دادیم و پیش از این که نیروهایی بخواهند خود را دخالت دهند دوباره صحنه را جمع و جور کردیم .
با این که تصویر برداری دو ماه و نیم طول کشید و از اردیبهشت ماه آغاز شد به دلیل موقعیت جوی هوا که همان گرمای آن است ما حتی صبح ها نمی توانستیم تصویر بگیریم از این رو از ساعت ۴ بعد از ظهر تصویربرداری ما آغاز می شد.
طی هماهنگی هایی که با پلیس امارات داشتیم صحنه های مربوط به رانندگی امین حیایی که بالامپورگینی قرمز رنگ صورت می گرفت دراتوبان شیخ زائد بود و پلیس امارات هم اتوبان را بست .
ما اولین گروه تصویر برداری فیلم سینمایی بودیم که به امارات رفتیم و جای بسی خوشحالی دارد که پلیس امارات با ما همه گونه همکاری داشت حتی آنها در بعضی از مواقع تصویربرداری خیابان های امارات را برای ما می بستند که این کارشان و احترام فوق العاده آنان بارها باعث تعجب من شده بود.
کشتی های تفریحی زیادی در سواحل دبی بود که صاحبان شخصی داشت صاحبانی که بسیار پولدار بودند زمانی که می خواستیم کشتی را از آنان اجاره کنیم و با این که مبلغ زیادی پیشنهاد کرده بودیم اما گویا برای آنان این مبلغ پول بسیار کم شمرده می شود نه به خاطر اینکه آنان بسیار پولدار بودند و این پول ها از نظر آنان هیچ بود … با این حال یکی از مالکان این کشتی های تفریحی کشتی خود را برای ساعاتی به ما اجاره داد.