داستان کوتاه
داستان کوتاه
برگردان داستان رستم و شغاد شاهنامه به نثر (چه کسی رستم را کشت؟)
شعر داستان رستم و شغاد در شاهنامه یکی پیر بد نامش آزاد سرو/که با احمد سهل بودی به مرو دلی پر ز دانش سری پر سخن/زبان پر…
داستان خواندنی عشق در بیمارستان
از لحظه ای که در یکی از اتاق های بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بیپایانی را ادامه می دادند. عشق…
داستان زیبای قضاوت
زن جوان همان حرف را تکرار میکرد تا اینکه حدود یک ماه بعد، روزی از دیدن لباسهای تمیز روی بند رخت تعجب کرد و به همسرش بیان…
داستان زیبای یک مشت شکلات
در ادامه داستان زیبای یک مشت شکلات می خوانید. یک مشت شکلات دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و بیان کرد:…
در قدیم آدم قدر یک لحظه شنیدن صدای معشوقش را میدانست!
زمانی که من بیست سالم بود، وقتی دل میباختی نه موبایلی در کار بود، نه اینترنتی، نه هیچ ابزار مدرن دیگری. یادم میآید تمام ابزار ارتباطی منحصر…
داستان کوتاه: همسر آیندتون چطوریه؟
داستانی زیبا و آموزنده با عنوان همسر من برای شما عزیزان گردآوری شده است که در ادامه خواهید خواند. داستان همسر من عصر پنجشنبه بود و آفتاب…
داستان جالب:روز قسمت
خدا گفت : آن که نوری با خود دارد‚ بزرگ است‚ حتی اگربه قدر ذره ای باشد. تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان…
داستان دوست ۵دقیقهای من!!
از خیابان اول با شگرد عجیبی رد شدم (سر تو عین گاو بنداز برو) از خیابان دوم هم به همون سبک عبور کردم به خیابون سوم که…
داستان جالب:بز شما چیست؟
مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن…
داستان جالب:عروسک چهارم و شاهزاده
استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و بیان کرد: “بیا اینان دوستان تو…
داستان عاشقانه و غم انگیز قرار!
صدا پاشنهی چکمههاش را میشنیدم. میدوید صِدام میکرد. آنطرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین… داستان قرار نشسته بودم رو نیمکتِ پارک، کلاغها را میشمردم تا بیاید. سنگ میانداختم…
داستان زیبای «خیانت»
هر کسی می خواست یک زندگی عاشقانه را مثال بزند، بی اختیار زندگی “سام” و “مولی” را به یاد می آورد. یک زندگی پر از مهر و…
داستان جالب:تصمیم درست در موقعیت ها
مسافر فریاد زد: هی،خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب داد : میدانم . مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟ تصمیم درست مردی زیر باران از دهکده…
داستان جالب واحساسی:لحظه های عاشقانه
زن در حالی که داخل آشپزخانه میشد آرام زمزمه کرد : “چی شده عزیزم؟ چرا این موقع شب اینجا نشستی؟” لحظه های عاشقانه زن نصف شب از…
حکایت آموزنده:یک کلام و تمام
نوبت به سخنرانی ابو سعید رسید او از سخنرانی خود داری نمود مردم که به مدت یک ساعت در مسجدبودن و خسته شده بودند شروع به اعتراض…
ماجرای انتخاب همسر برای شاهزاده
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به زناشویی گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان…
داستان کوتاه قتل پدر به دست پسر!
داستان دعوای پدر و پسر قتل پدر به دست پسر اوایل تابستون بود و پیمان هم با نمرات نچندان جالبی ترم دوم دانشگاه رو تموم کرده بود….
داستان زیبای مردی که فکر میکرد همسایه اش دزد است!
مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده … مردی که فکر میکرد همسایه اش دزد است در فولکلور آلمان ، قصه ای هست…